وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات (IT) پیام نور کرمانشاه

این وبلاگ یک وبلاگ دانشجویی است.کپی برداری از مطالب آن با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ دانشجویان مهندسی فناوری اطلاعات (IT) پیام نور کرمانشاه

این وبلاگ یک وبلاگ دانشجویی است.کپی برداری از مطالب آن با ذکر منبع مجاز است

مشکل کجاست؟

عادت به مقدمه چینی ندارم ، راستش دست به قلم شیوایی هم ندارم ، کارشناس بحث هم نیستم ولی اینبار میخوام در مورد خودما صحبت کنم.ما دانشجویان و/یا علاقه مندان به فناوری اطلاعات.اینکه رفتارما و بازخورد ما در برابر اطلاعات چیست.از همه شما دعوت میکنم این پست رو به یه بحث اساسی تبدیل کنید.توی قسمت نظرات حتما نظرتونو بگین : موافق - مخالف - بی طرف. همه دعوتید.

توجه : نظرات شما و همکاری شما در بخش نظرات مطمئنا در ادامه روند فعالیت بنده بی تاثیر نخواهد بود.برای اطلاعات بیشتر ادامه مطلب را "کامل" بخوانید.

از سه سال پیش که با یک دید متفاوت و به عنوان کسی که نباید به فناوری از نگاه مصرف کننده و کاربر نگاه کند به اینترنت (علی الخصوص وبلاگستان فارسی) نگاه میکنم چیزی همیشه آزارم داده : نگاه سطحی.

از وقتی خود را دانشجوی فناوری اطلاعات دیدم در مورد این علم حساس شدم.اینکه هر علاقه مندی به صرف علاقه اش در این مورد نظر(نظر کارشناسی البته) دهد زننده بود.اینکه هر کس به خودش اجازه دهد در مورد فناوری اطلاعات نظر بدهد یا تحلیل کند جالب نبود.یک دانشجوی نساجی چرا باید وبلاگ IT ایجاد کند؟

دنبال همین عقیده رفتیم ولی سوال بسیار بود : ۱.دانشجوها و متخصصین IT کجا هستن؟؟؟؟ چرا خبری از آنها نیست؟ ۲.چرا یک مطلب تحلیلی دیده نمیشه؟ ۳.چرا یک مطلبی که واقعا در مورد IT باشه و معرفی و بررسی سرویس های جدید یا Widget ها نباشد نیست؟

همونطور که سوال چندبخشی بود جواب هم چندبخشی بود :

۱.دانشجوها خواب هستند.عده ای دسترسی به کامپیوتر و/یا اینترنت ندارند(موردی بسیار جدی و بسیار قابل توجه) ، عده ای دسترسی دارند ولی نمیدانند چه بکنند و دانشگاه هم در این زمینه هیچ نوع کمکی نخواهد کرد.عده ای با کامپیوتر مشکلی ندارند ولی "علمی" نیستند.همه چیز از کامپیوتر و اینترنت میدانند ولی به علم علاقه ای ندارند; یا به دنبال اسم و مدرک مهندس به دانشگاه (حتی مثل ما پیام نوری ها) آمده اند یا فکر همین که در دانشگاه یاد میگیرند کافیست...که نیست.استفاده این دسته "کاربری" کامپیوتر است.یک کاربر حرفه ای هستند ولی هنوز مصرف کننده تکنولوژی اند.

متخصصین هم یا حوصله چیزی مثل وبلاگ را ندارند یا سرگرم کارند یا بی سوادند یا "خساست اطلاعاتی" دارند و از اینکه بقیه (دانشجویان فعلی و رقبای آینده منظورمه البته) چیزی بدانند و اطلاعاتی داشته باشند هراسانند! به نظر من این فقر فرهنگی است در این زمینه.

۲.مطلب تحلیلی را از که بخواهیم؟ کارشناس غیر مرتبط؟ علاقه مند صرف؟ دانشجوی بی سواد؟ متخصص خسیس؟ البته مانند همیشه الزاما مشکل از عرضه نیست.مشکل تقاضا نیز هست.وقتی مطلب فنی و تخصصی با استفبال مواجه نمیشود کسی وقت و اعتبار خود را صرف آن نمیکند.

۳.سرویس ها و Widget ها همواره جذابند.کاربر و متخصص و همه از آن خوششان می آید و درآمد بسیاری از شرکت ها هم همین است و درآمد کمی هم نیست.اما چقدر باید یک "متخصص" یا دانشجو به دنبال آن باشد؟ حرف تکراری خوب نیست ولی تکرار میکنم متخصص نباید در حد کاربر باشد.مشکل این است که هیچ کس خود را متخصص و دانشجو خود در راه کسب تخصص نمیداند.دانشجوی ما همانقدر از دیدن یک سرویس یا Widget جدید ذوق میکند که یک کارشناس علوم اجتماعی.حالا در مورد علوم اجتماعی با دانشجوی ما صحبت کنید: در مورد آن هم چیزی نمیداند.این "ندانستن" و از آن مهم تر "نخواستن دانستن" سبب میشود از مطلب سطحی خوشش بیاید.تحلیل نخوانده و پس بلد هم نیست.همین است که در مقاطع بعدی دچار مشکل میشود : وبلاگ بسازد مطلب تخصصی ندارد بنویسد ، دنبال کار برود اطلاعات به درد بخور ندارد ، استخدام شود نمیتواند دست بالا را داشته باشد ، برتری فنی ندارد و در آخر هیچ ایده جدیدی نخواهد داشت.

مثال را به خارج از وبلاگ نمیبریم.از روز اولی که پروژه کرمانشاه IT کلید خورد و من به عنوان همکار انتخاب شدم سعی داشتم مطالب بیشتر فنی و تخصصی باشد.من بیسوادی هستم که تحلیل هم بلد نیستم ولی دست و پا شکسته کمی زبان انگلیسی میدانم.به همین خاطر گاهی "دزدی تحلیلی" میکنم و مطالب منابعی مثل شبکه های Cnet را در وبلاگ کپی میکنم.(انکار نمیکنم که در کنار آن شعر هم در وبلاگ داشته ام،طنز هم داشته ام،کمیک و عکس هم داشته ام،اخبار دانشگاه هم داشته ام...). ولی هر وبلاگی و نویسنده ای با "بازخورد" زنده است.مطلب تحلیلی بازخوردی ندارد ولی مطلب طنز بازخوردهای زیادی دارد...این نشان چیست؟ آیا معنایی غیر از سطحی بودن ما دارد؟ اینکه نمیتوانیم یک مطلب یک صفحه ای را بخوانیم ولی عاشق لقب "مهندس" هستیم.

اگر یک علاقه مند صرف ، حوصله خواندن مطلب نوشتاری طولانی را نداشته باشد عذرش موجه است; چیزی از دست نمیدهد فقط اطلاعات عمومی اش کمتر میشود و نهایتا ممکن است در مهمانی حرف کمتری برای گفتن داشته باشد.اما اگر یک دانشجوی مرتبط که باید تشنه کسب اطلاعات بیشتر باشد چنین برخوردی داشته باشد این مشکل ساز نخواهد بود؟

هرچند بی اطلاعی صرفا فنی نیست.بحث غلط های فنی را کنار بگذاریم کاربر ما از خیلی چیزها بی اطلاع است. در بعضی مواقع حتی سواد فارسی کافی نیز ندارد.غلط املایی و انشایی در متون و نظرات بیداد میکند(خوشبختانه این مورد در وبلاگ ما کمتر دیده میشود).حجم زیادی از این دنیا برای عده ای مبهم است.هنوز نمیدانیم چه چیز Offensive و اهانت آمیز است و چه چیز نیست.نگاه کنید به مطلب قبلی من و نظرات را نیز نگاه کنید.چه اهانت یا "قباحتی" در تصویر دیده میشود؟ ولی این خواننده به خود اجازه میدهد در مورد ارزش داشتن یا نداشتن من صحبت کند! این همان مباحث بی ربط نیست؟

بیشتر از دوماه است مطلبی در چرکنویس دارم به نام "قوانین اینترنت".نویسنده این قوانین معلوم نیست.ولی گروهی آنرا نوشته اند که از قبل از سال ۲۰۰۰ سایت های شخصی داشته اند و به قول معروف از پیشکسوتان اینترنتد.چرا انتشار نداده ام؟ چون از بازخورد شما میترسم.میدانم که خیلی از قسمتهای آن برای شما نامفهوم و گنگ است.اگر تصویر یک توالت فرنگی باعث این برخوردهای تند، ناروا و زننده شما میشود پس چنین چیزی احتمالا باعث قتل من خواهد شد.

شاید جای درد دل نیست ولی...سرد شده ام.معدود مطالبی مینویسم که واقعا دوستشان دارم.بیشتر صرف خالی نبودن وبلاگ و تشیق دیگر دوستان است.برای که بنویسم؟ وقتی بازخوردی نمیبینم حتما کسی مطلب را نمیخواند وگرنه میتوانست دو خط نظر خود را بگوید.لطفا اشنباه نکنید : کامنت هایی که میگوید "مطلب جالبی بود" و امثال اینها برای من بسیار ارزشمند است ولی ترجیح میدهم بحث کنیم مطلب را نقد کنیم،ایده بدهیم و ... .

تا اینجا من نوشتم.حالا از شما تقاضا دارم بحث را ادامه بدهید.

نظرات 3 + ارسال نظر
پگاه جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:32 ب.ظ

مطلبی که نوشتی حرف دل خیلی ها از جمله خود من بود...
این بی علاقگی به مطالب علمی و بدنبال مطالب سطحی و بدون نیاز به تحلیل بودن در همه جا بیداد میکنه.
متاسفم که این موضوع رو در وبلاگ احساس کردم در حالیکه دانشجویان دیگر شهر ها و مراکز به نسبت وضع بهتری دارند...این حرف رو برای کوبیدن کسی نمیگم اما از آنجایی که در ارتباط هستم این تفاوت رو به چشم می بینم...

ناصری جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:41 ب.ظ

سلام.
من هم کاملا با شما موافقم و در واقع هیچ ادعایی راجع به دانستن ندارم زیرا به اعتقاد من دانستن یعنی توانایی و خیلی از ما بچه های IT حتی به اندازه نیازمون توانایی نداریم نمونه ش خود من.
تو اون پست هم من هیچ مورد به قول دوستمون وقیحی رو نمیبینم.نظر من اینه که حتی برای یاد گیری یه بچه اموزگار دنبال یه موردی میگرده که بچه بیشتر باهاش سر و کار داره و این تصیر هم داره همین منظور رو میرسونه(لطفا یکم تخصصی تر به قضایا نگاه کنید) به عنوان مثال اگه شما دوست عزیز و هم دانشگاهی فکر می کنید که ما صلاحیت صحبت و بحث راجع به ITرو نداریم چرا خودتون وارد بحث نمیشید که ما هم یاد بگیریم.
و اما اینکه اقای مارالانی تو صحبت هاشون گفتن (هیچ کس خود را متخصص و دانشجو خود در راه کسب تخصص نمیداند)100 درصد موافقم چرا که ناسلامتی ما هم دیگه داریم به عنوان کارشناس به این جامعه معرفی میشیم باید بتونیم به عنوان یه کارشناس تحلیل کنیم حداقل یا نه اصلا نمی خواد بریم واسه بقیه کارشناسی کنیم بیایم تو جمع دوستانمون واقعا ما چی بلدیم؟؟؟خودمون رو تو پیله اسم پیام نور پنهان کریدم و مدام زار میزنیم که اره فلان مشکل هست و از این حرفا بیایم به خودمون بیایم قبل از همه با خودم هستم.
من که این پست رو خوندم (نمیخوام از کسی پشتی بانی کنم)واقعا بیدار شدم(بار ها از اول مطالعه کردم) و تکون خوردم و از اقای مارالانی به خاطر همه پست های تحلیل گرایانه و به نظر من تخصصیشون تشکر میکنم.

۶۳ شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ

ببخشید قصد جسارت ندارم ولی...
کاش به جای این "اسمایلی" ها دو خط مطلب مینوشتید.هم "نظر" شما رو متوجه میشدیم هم "هدف" شما.
متاسفانه با جوی که به وجود آمده نمیدانم این سر تکان دادن چه معنی دارد! ۱.منظوری که از مطلب برداشت میشود تاسف برانگیز است؟ ۲.رفتار من تاسف برانگیز است؟ ۳.چیزی که باعث نوشتن مطلب شده تاسف برانگیز است؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد